خبرگزاری «حوزه»/ بعد از امام خمینی(ره) فکر این مسئله که آیا جانشین ایشان بتواند در تراز امام، این انقلاب جهانی را هدایت کند، برای همگان سخت بود. اما بعد از چندی همه اذعان کردند جانشین امام راحل(ره)، به درستی، شایستگی و لیاقت این مقام را داشته است؛ چرا که توانسته است در بسیاری از بحران های مهم جهانی، ایران اسلامی را با درایت هر چه تمام تر به پیش ببرد.
آیت الله محیالدین حائری شیرازی، عضو مجلس خبرگان رهبری در گفت وگو با خبرنگار «حوزه» خراسان شیوه مدیریتی رهبر معظم انقلاب را با نگاهی به تراز مدیریتی امام خمینی بررسی کرده است.
برخی مطرح می کنند که در زمان انتخاب رهبری، قید مرجعیت برای انتخاب رهبر وجود داشته و ایشان هم مرجع تقلید نبوده اند، پس چطور خبرگان ایشان را انتخاب کرده اند؟
امام راحل فرموده بودند: «وقتی مجلس خبرگان، قید مرجعیت را برای رهبری تصویب کردند، من می دانستم این کار شدنی نیست. منتها چون آقایان نوشته بودند، بنده چیزی نگفتم». اما در بازنگری قانون اساسی مرحوم آیت الله مشکینی از امام سئوال کردند نظر شما در رابطه با این قید مرجعیت چیست. حضرت امام جواب دادند؛ که «هرگاه مردم به خبرگان رأی دهند و خبرگان مجتهد عادلی را انتخاب کند، آن ولیّ منتخب مردم است و حکمش نافذ است». با وجود چنین حکمی از سوی حضرت امام، همه اعضای خبرگان، نبود قید مرجعیت را مسلم گرفته بودند و به همین خاطر بود که خبرگان، در زمان انتخاب رهبری این قید را لحاظ نکردند.
برخی افراد در برهه های حساسی که برای نظام پیش می آید، این جمله را مطرح می کنند که اگر امام راحل در این زمان بودند، با اقتدار بیشتر برخورد می کردند. به نظر شما اقتدار امام(ره) نشأت گرفته از شخصیت کاریزماتیک ایشان بود یا اقتضائات و شرایط زمان فرق کرده؟ به عبارت دیگر اگر حضرت امام الان بودند، همان کاری را می کردند که مقام معظم رهبری انجام می دهند یا نه؟
امام همیشه می گفت؛ ما گاهی مطلبی را می خواستیم، اما عکس آن اتفاق می افتاد و بعد از آن متوجه می شدیم آنچه محقق شده، درست بوده، نه آنچه ما فکر می کردیم. به تعبیر دیگر، امام قائل بودند یک رهبری ما فوق وجود دارد که انقلاب را هدایت می کند.
اینکه امام شخصیت کاریزماتیک داشتند یا یک حکومت چند هزار ساله شاهنشاهی را سرنگون کردند و اعلم در فقه و اصول، عرفان و فلسفه و حتی متخصص در مسائل سیاسی و اجتماعی بودند و از جریانات و اتفاقات در حد اعلای خودش آگاه بودند، شکی نیست ولی اینکه جانشینی او کسی است که در تراز رهبری او نیست، اصلا حرف درستی نیست.
شاید در ابتدای کار این ذهنیت به صورت طبیعی، درست به نظر می رسید، چرا که حضرت آيت الله العظمي خامنه اي(حفظه الله) هنوز در مسائل پیچیده رهبری ورود جدی نداشتند.
حتی در دیداری که بنده در همان اوایل رهبری، با ايشان داشتم، آقا فرمودند «انگار امام مردم را هیپنوتیزم کرده است، چرا که قلب ها و دل های همه مردم را مجذوب خود کرده است. الان هم، می بایست همه کمک کنید تا کار و امور کشور را پیش ببریم».
اما در ادامه مسیر وقتی ایشان در مسائل مختلف وارد شدند و برنامه ریزی و راهبری و اعلام نظر کردند، در همه موضوعات از داخلی گرفته تا مسائل خارجی، از امور معمول گرفته تا اتفاقات حساس و مهم جهانی، آن چنان موضع گیری و درایت کردند، که عموم کارشناسان و متخصصین، اذعان کردند با توجه به شرایط، ایشان بهترین موضع گیری را انجام داده است. به عنوان مثال در مسائل خارجی، مدیریتی که در لبنان صورت گرفت و منجر به پیروزی حزب الله لبنان شد، از آثار تربیت ایشان بوده است. این هم کمال است که بدون حضور نظامی، بسیاری از کشورهای منطقه را به گونه ای کمک کنیم که به عنوان یار در کنار باشند و در عین حال روی پای خودشان بایستند. شاید بهتر از همه سید حسن نصرالله، آقا را شناخته باشد، چرا که سید حسن در جایگاه یکی از اثر گذارترین مسندهای جهان اسلام حوادث را رصد می کند و اثر موضع گیری و بیانات آقا را در دنیا مشاهده می کند.
نظر بنده این است می توان تصریح کرد که هر دو بزرگوار، مورد عنایت امام زمان (عج) هستند و هر دو به راهنمایی و تاییدات و کمک و یاوری ایشان کار رهبری نظام مقدس جمهوری اسلامی را پیش می برند. از این جهت هم حرف حافظ درست است که می گوید:
فیض روح القدس ار باز مدد فرماید دیگران هم بکنند آن چه مسیحا میکرد
امام هم، خودش کاری نمی کرد، آنچه امام زمان (عج) می خواستند به قلب ایشان خطور می کرد و همه موفقیت های نظام اسلامی و تاییدات رهبر معظم انقلاب، مرهون راهنمایی و اعلام نظر حضرت ولی عصر (عج) است.
امام در اوایل کار، به دلیل اینکه تشکیلات و سازماندهی و قدرت آن چنانی وجود نداشت و نمی توانست به صورت جامع و دقیق از اخبار و تحولات مطلع شود، برای جبران این ضعف ها، اداره دل ها و تسخیر قلب ها را در مسائل لحاظ مي کرد.
البته به تدریج سازماندهی ها و تشکیلات نظام، جاي اداره دل ها و قلب ها را گرفت؛ لذا امام از تمام توانایی خودش و امکانات کشور استفاده می کرد تا کشور را جلو ببرد.
به مرور زمان از اول انقلاب هر چه جلوتر آمدیم، از مسائل موردی عبور کرده و به مسائل جریانی وارد شدیم و قرار است که کشور علمی تر اداره شود، در نتیجه رهبری و هدایت نظام دقیق تر و پیچیده تر شد.
هر چه امکانات جمهوری اسلامی بیشتر شود، توقعات از اینکه ما از این امکانات بهتر استفاده کنیم بیشتر خواهد شد. در اوایل انقلاب زمانی که با خطر مواجه می شدیم، مثل جریان طبس، به خاطر ضعف اطلاعاتی که داشتیم خداوند متعال، مستقیما شرّ این جریان را با طوفان شن از سر مردم ایران مرتفع کرد. اما به مرور در دوره ای که صدام به ایران حمله کرد، این طوفان مردم بود که به وسیله خدا مدیریت شد تا اینکه جنگ مدیریت شد. الان هم به خاطر اینکه امکانات بیشتر شده و در علوم مختلف توانایی بسیاری پیدا کرده ایم، خداوند از این راه کشور ما را کمک می کند.
نگاه خبرگان به مدیریت رهبر انقلاب چگونه است آیا ممکن است برخی از اعضا در شیوه مدیریت جامعه اختلاف مبنایی با ایشان داشته باشند؟
تاکنون در بین خبرگان احدی در تقابل با رهبری برنیامده است و اگر اختلافاتی وجود دارد، در شیوه اجرا و مدل تفکرات است. به عنوان مثال برخی به دنبال این هستند که نشان دهند که آقای هاشمی رفسنجانی مقابل رهبری است در حالی كه این درست نیست. چرا که آقا با کسی عقد اخوت نبسته است؛ مگر می شود، آقا کسی را در جایگاه بسیار اثر گذاری مثل ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام قرار دهد، در حالی که با جایگاه رهبری تقابل داشته باشد. به جرأت می توان گفت؛ جمیع خبرگان قلوب شان با حضرت آقا است.
آقا از زمانی که به رهبری انتخاب شدند، مراقب بودند که کسی به عزت رهبری تعرض نکند، نه اینکه به دنبال عزت خودش باشد، بلکه جایگاه و سمت رهبری باید عزیز بماند. ممکن است برخی مقداری کوتاه بیایند، ولی کسانی که در تضعیف این سمت موضع می گیرند، ایشان با قاطعیت برخورد می کند، ولی اگر در رابطه با خود ایشان باشد، چشم پوشی می کنند و خیلی به آن اعتنائی نمی کنند. این هم از بزرگواری ایشان است.
انتهای پیام
گفت وگو: احسان کفشدار طوسی
نظر شما